حاکمان قوم عاد (قرآن)قوم عاد، آیات پروردگار خود را که همه حکمت و موعظت بود، انکار کردند و نیز معجزهاى که راه رشد را بر ایشان روشن ساخته و حق را از باطل برایشان مشخص مىکرد، حاشا نمودند با اینکه علم به حقانیت آن پیدا کردند. ۱ - تکبر و لجاجت حاکمان قوم عادتکبر و سرکشی و لجاجت حاکمان قوم عاد، سبب انکار رسالت هود (علیهالسلام) از سوی آنان شد: •• «وَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّيْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ»؛ «و هنگامى که فرمان ما فرا رسيد، «هود» و کسانى را که با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم؛ و آنها را از عذاب شديد، رهايى بخشيديم!». ۱.۱ - تفسیر آیه۱.۱.۱ - مراد از آمدن امرمنظور از آمدن امر، در جمله (همین که امر ما آمد) نازل شدن عذاب است و به وجهی دقیقتر صدور امر الهی است که به دنبال آن قضاء فصل و حکم نهایی برای جداسازی بین یک رسول و قومش صادر میگردد؛ همچنانکه در آیه زیر درباره قضا فصل فرموده (و ما کان لرسول ان یاتی بایة الا باذن اللّه فاذا جاء امر اللّه قضی بالحق و خسر هنالک المبطلون). ۱.۱.۲ - مراد از رحمت(برحمة منا) - ظاهرا مراد از این رحمت، آن رحمت عمومی که کل جهان را فرا گرفته نباشد؛ بلکه مراد رحمت خاصه الهی باشد که مخصوص بندگان مؤمن او است، بندگانی که موجب شدهاند تا خدا آنان را در دینشان یاری دهد و از شمول غضب الهی و عذاب ریشهکنکننده نجاتشان بخشد؛ همچنان که در آیه زیر درباره این رحمت فرموده: (انا لننصر رسلنا و الذین امنوا فی الحیوة الدنیا و یوم یقوم الاشهاد). ۱.۱.۳ - مراد از عذاب غلیظ(و نجیناهم من عذاب غلیظ) - از ظاهر سیاق برمیآید که منظور از این عذاب غلیظ، همان عذابی است که کفار قوم هود (علیهالسلام) را به کام خود کشید، در نتیجه جمله مورد بحث از قبیل عطف تفسیر است نسبت به جمله قبلش؛ ولی بعضی از مفسران گفتهاند: مراد از آن، عذاب آخرت است، لیکن این نظریه خیلی قابل اعتنا نیست. •• «وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُواْ بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْاْ رُسُلَهُ وَاتَّبَعُواْ أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ»؛ «و اين قوم «عاد» بود که آيات پروردگارشان را انکار کردند؛ و پیامبران او را معصیت نمودند؛ و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پيروى کردند!». ۱.۲ - بیان آیه۱.۲.۱ - انکار آیات خداوندو در این دو آیه دو بار از داستان قوم عاد خلاصهگیری شده، بار اول خلاصهگیری کرده و فرمود: (و تلک عاد جحدوا بایات ربهم و عصوا رسله... و یوم القیامة) قوم عاد، آیات پروردگار خود را که همه حکمت و موعظت بود انکار کردند و نیز معجزهای که راه رشد را بر ایشان روشن ساخته و حق را از باطل برایشان مشخص میکرد حاشا نمودند، با اینکه علم به حقانیت آن پیدا کردند و تلخیص بار دوم از کلمه (الا ان عادا) شروع میشود که ان شاء اللّه به آن میرسیم. ۱.۲.۲ - عصیان در برابر همه پیامبراناشاره به اینکه عصیان و نافرمانی در برابر یک پیغمبر، عصیان در برابر همه پیامبران به شمار میرود قوم عاد علاوه بر انکار آیات مشتمل بر حکمت و موعظت و انکار معجزهای که - گفتیم - راه رشد را بر ایشان روشن میساخت، رسولان پروردگار خود که عبارت بودند از هود و انبیا قبل از آن جناب را نیز عصیان نمودند، خواهید پرسید که قوم هود همزمان با انبیا قبل از خود نبودند، چطور آنان را عصیان کردند؟ در پاسخ میگوییم: عصیان یک پیغمبر، عصیان همه پیغمبران است برای اینکه دعوت همه انبیا به یک دین است، پس قوم هود اگر شخص هود پیغمبر (علیهالسلام) را عصیان کردند با عصیان کردن او سایر انبیا را نیز عصیان کردهاند و این مطلب از ظاهر کلام خدای تعالی در مواضعی دیگر نیز استفاده میشود، مانند آیه شریفه (کذبت عاد المرسلین اذ قال لهم اخوهم هود الا تتقون) که صریحا میفرماید: عصیانشان نسبت به هود، عصیان همه مرسلین بود. و آیه زیر نیز اگر به صراحت آیه قبل دلالت ندارد، لیکن اشعار بر مطلب ما دارد، که میفرماید: (و اذکر اخا عاد اذ انذر قومه بالاحقاف و قد خلت النذر من بین یدیه و من خلفه). ۲ - پانویس۲.۱ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۲، ص۹۰، برگرفته از مقاله «حاکمان قوم عاد». |